به فاریابِ شهید :
دلم گرفته ازین عید و عید ابراهیم
به جان من تبر از نو کشید ابراهیم
به جان تو که تنم پاره پاره شده
و جوی خون ز تن من چکید ابراهیم
اگر خدا تن من را برای لذت داد
بگوی که، تنم از من چه دید ابراهیم؟
به سوگواری و اندوه تا که زاده شدم
کسی به خنده لبم را ندید ابراهیم
هزار دفعه مرا انتحاری کشت و کسی
دوباره سوخت مرا با اسید ابراهیم
دلم گرفته ازین عید و عید ... باور کن
که گرگِ گریه گلویم درید ابراهیم !!