آسیمه سر

آسیمه سر

شعرها و یادداشت هاے نعمت الله پژمان
آسیمه سر

آسیمه سر

شعرها و یادداشت هاے نعمت الله پژمان

غزل

 

کاشکی یوسف نبودم، کاش چاهی داشتم
یا اگر زندانی ات بودم، گناهی داشتم !

من سر دیوانه را هرگز نمی سودم به سنگ
گر که ای صخره به جز تو تکیه گاهی داشتم

جامه ی عمرِ جوانم را برادر پاره کرد
کاش غیر از پیرهن، پشت و پناهی داشتم

آه!
ای دشتِ سترون،
آه!
ای صحرای پیر !
کاش در قلب تو می شد کوره راهی داشتم

زندگی با گرگ های این بیابان ساده بود
جای دل در سینه گر سنگِ سیاهی داشتم
.
.
این قدَر چشمانِ حسرت در شبِ سردم نبود
گر به دست از مالِ دنیا مشتِ کاهی داشتم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد