کاشکی یوسف نبودم، کاش چاهی داشتم
یا اگر زندانی ات بودم، گناهی داشتم !
من سر دیوانه را هرگز نمی سودم به سنگ
گر که ای صخره به جز تو تکیه گاهی
داشتم
جامه ی عمرِ جوانم را برادر پاره کرد
کاش غیر از پیرهن، پشت و پناهی داشتم
آه!
ای دشتِ سترون،
آه!
ای صحرای پیر !
کاش در قلب تو می شد کوره راهی داشتم
زندگی با گرگ های این بیابان ساده بود
جای دل در سینه گر سنگِ سیاهی داشتم
.
.
این قدَر چشمانِ حسرت در شبِ سردم
نبود
گر به دست از مالِ دنیا مشتِ کاهی
داشتم