آسیمه سر

آسیمه سر

شعرها و یادداشت هاے نعمت الله پژمان
آسیمه سر

آسیمه سر

شعرها و یادداشت هاے نعمت الله پژمان

من اگر نقاش بودم «ماه» را «نان» می‌کشیدم
برکه را یک گوشه‌ای از شهرِ ویران می‌کشیدم


«درد» را چون عنکبوتی دورِ آدم در تنیدن
«مرگ» را معتادِ لرزان بر خیابان می‌کشیدم 



 جای آن لکاته‌ای که تن به نانی می‌فروشد
کاردک را می‌گرفتم قوی گریان می‌کشیدم



 من که رویا های خود را برده‌ام با خود به گوری
قبل از آن روزی که در گهواره دندان می‌کشیدم



 کاش می‌شد تا به غیر از واژه را سوهان کشیدن
روی این ابیاتِ واهی خطِ بطلان می‌کشیدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد